۱۳۹۰ خرداد ۲۸, شنبه

مغلطه توهین به مقدسات واعتقادات


به یاد داشته باشید که مهمترین دلیل تعصب بیش از اندازه شما به باورهایتان، حقانیت آنها نیست بلکه فقط و فقط یک چیز است: با این باورها و اعتقادات بزرگ شده اید. مغز کودک بستر مناسبی است برای هر آنچه که از ابتدا به او بیاموزید.

به اعتقادات ما توهین شده.
به مقدسات ما توهین شده.
به خدا، پیغمبر و امامان و … توهین شده.
به اعتقادات یک میلیارد انسان توهین شده.
اینها جملاتی است که زیاد شنیده ایم. زیاد می شنویم و خواهیم شنید.
توهین به مقدسات چیست ؟ ‌اساسا مقدسات چیست ؟ آیا باید به هر عقیده ای احترام گذاشت ؟ معیار مقدس بودن یک عقیده چیست ؟ آیا برخی عقاید امتیاز ویژه ای دارند که مابقی عقاید ندارند؟
پاسخ به همه پرسشهای بالا از حوصله این نوشته خارج است. ولی مختصری که در زیر میخوانید تا حدودی به روشن شدن موضوع کمک میکند. البته امیدوارم.
روی سخنم با مذهبیون و علی الخصوص مسلمانان است.
نخست : این نکته باید روشن شود که لزوما تعدد پیروان یک مکتب، عقیده و یا طرز فکر هیچ دلیل مستندی بر حقانیت آن نیست. اگر اینطور بود الان همه دنیا باید تمام اعتقادات خود را رها ‪کرده‬ و دنباله روی چین و هند میشدند. بنابراین تکرار جمله (شما به اعتقادات یک میلیارد مسلمان توهین کردید) هیچ کمکی به اثبات درستی یا بر حق بودن اعتقادات آن یک میلیارد نمیکند. کما اینکه روزگاری در آلمان، فاشیسم در اکثریت مطلق بود،‌ ولی امروز هیچکس در دفاع از فاشیسم نمی تواند از منطق فوق استفاده کند. تقریبا همه انسانهای زمان گالیله هم اعتقاد داشتند خورشید بدور زمین می چرخد. اکثریت هندوها گاو را مقدس میدونند. آیا اکثریت دلیلی بر حقانیت است؟ لابد میخواهید بگویید: عقاید آنها باطل و پوچ بوده، ولی عقاید ما الهی و مقدس اند ! … ادامه را بخوانید.
دوم اینکه : عقاید شما چه امتیاز ویژه ای دارند که مابقی عقاید ندارند؟ در پاسخ میگویید:‌ الهی و مقدس اند ! بله مقدس اند. ولی فقط برای شما. همیشه بخاطر داشته باشید، آن چیزی که برای شما مقدس است، ممکن است برای افراد دیگر هیچ تقدسی نداشته باشد. پس دلیلی ندارد برایش احترامی قایل باشند. همونطور که شما برای عقاید هندوها، بوداییان، قبایل سرخپوستی آمریکا و یا سیاهان آفریقایی احترامی قایل نیستید. خیلی از قبایل آفریقایی اعتقاد دارند که برای درمان بیماریهای روحی فرد، باید او را زنده در آتش سوزاند تا شیاطین از جسمش خارج شوند،‌ آیا شما برای این عقاید که اتفاقا بشدت هم مقدس!! هستند ارزش قایلید؟ آیا اگر در یکی از این کشورها ماموریت کاری داشتید و دچار افسردگی شدید، حاضرید بخاطر احترام به عقاید آنها در آتش بسوزید؟
سوم اینکه : آیا شما هیچوقت به عقاید غیرمذهبیون احترام گذاشته اید؟ پاسخ البته که منفی است. شما در حالی دم از احترام به عقاید میزنید که عقاید مخالف یا حتی متفاوت را تحمل نکرده و نمیکنید. در خصوصی ترین حوزه زندگی افراد به بهانه امر به معروف دخالت می کنید. احکام شما برای بند بند زندگی تعیین تکلیف میکند. و سنگین ترین مجازاتها را برای کسانی که تبعیت نکنند اجرا میکند. (البته اگر در اکثریت باشید،‌ در غیر اینصورت تقیه میکنید!)‌ دین شما صریحا فرمان به قتل مخالفان و مشرکان می دهد. بزرگان دین شما نامسلمانان را به فجیع ترین شکل ممکن از بین برده اند. در این میان مطرح کردن احترام به عقیده از سوی شما بیشتر به شوخی شبیه است. این بانگ وامصیبتایی که سر میدهید دل کسی را به درد نمی آورد. تجربه تاریخ نیز این نکته را تایید میکند و این به دین خاصی محدود نمی شود. تمام ادیان وقتی در قدرت هستند، نه تنها برای عقاید مخالف احترامی قایل نیستند، بلکه با خشن ترین روش ها آنها را سرکوب میکنند. تاریخ هر گوشه ای از جهان را ورق بزنیم، پر از انسانهای بیگناهی است که به فتوای روحانیون گردن زده شده اند، به دار آویخته یا به صلیب کشیده شده اند.
چهارم اینکه : بسیاری از عقاید و احکام شما در تضاد مستقیم با اخلاقیات و دنیای مدرن هستند. در تناقض با اصول دموکراسی و حقوق بشر هستند. اصول دموکراسی، آزادی بیان و حقوق بشر دستاوردهایی هستند که انسانها طی قرنها با تمرین، تجربه و آزمون و خطا بدست آورده اند. این دستآوردها مجانی بدست نیامده اند و بر خلاف ایدیولوژی های مذهبی، هیچگاه ادعای کامل بودن و ایده آل بودن نکرده اند. دایما نقد شده، با خرد جمعی سنجیده و اصلاح می شوند. اگر مجموعه آنرا یک ساختمان بدانیم، انسانهای زیادی جان خود را از دست داده اند تا ذره ذره این بنا ساخته شود. خیلی بیراه نیست اگه بگوییم تک تک آجرهای این بنا نماینده انسانهای شریفی هستند که در این راه قربانی شده اند. حال چطور انتظار دارید که احکامی مثل سنگسار، قطع عضو، اعدام، چند همسری و … بسیاری احکام و عقاید ضد انسانی مورد احترام جوامع مدرن باشند؟! انسانهای امروزی نه تنها احترامی برای این افکار قایل نیستند، بلکه به آنها اعتراض هم دارند. جدا از روشنفکران انتظار دارید به این عقاید بدوی احترام بگذارند که دایما تکرار میکنید : باید به عقاید دیگران احترام گذاشت !؟
پنجم اینکه :‌ به یاد داشته باشید که مهمترین دلیل تعصب بیش از اندازه شما به باورهایتان، حقانیت آنها نیست بلکه فقط و فقط یک چیز است: با این باورها و اعتقادات بزرگ شده اید. مغز کودک بستر مناسبی است برای هر آنچه که از ابتدا به او بیاموزید. اگر از دوران خردسالی دایما در گوش او تکرار کنید:‌ مسیح خود خداوند است که روزگاری برای نجات بشر به زمین آمد و سخت ترین شکنجه ها را متحمل شد تا به بشریت درس خداشناسی دهد. و در آخر هم از صلیب خود به عرش پرواز کرد، کودک این داستان را به عنوان جز لاینفکی از اعتقاداتش می پذیرد و این باور مقدس طوری در ذهنش نفوذ میکند که هیچ انتقادی را تحمل نکرده و آنرا توهین آمیز می داند. دلیل باور بی چون و چرای شما به مقدساتتان این است که در چنین بستری بدنیا آمده و بزرگ شده اید، نه اینکه تحقیق کرده و به این نتیجه رسیده اید که اینها بهترین باورها و تنها راه رسیدن به رستگاری هستند. شما هم اگر کوچکترین انتقاد، شوخی یا طنز را توهین آمیز تلقی میکنید، تنها به این دلیل است که از کودکی این عقاید در ذهن شما فرو شده بدون آنکه آلترناتیو دیگری داشته باشید. اگر در تایلند بدنیا آمده بودید، بودا برای شما همانقدر مقدس بود که در حال حاضر محمد مقدس است. و اگر در اسراییل بدنیا آمده بودید، عمیقا باور داشتید که خداوند در دفتر املاک و مستعلاتش برای شما یه تکه زمین به اسم سرزمین موعود کنار گذاشته که قرار است روزی آنرا بهر قیمتی بدست آورید!
در پایان باید بگویم: حتی اگر بر فرض محال جامعه ناباور با نقدها و طنزهایشان در حال توهین به مقدسات و اعتقادات شما باشند، این نکته را فراموش نکنید که شما به قدمت تاریخ به انسانیت توهین کرده اید. شما به قدمت تاریخ به بشریت بدهکارید. ما تازه اول راهیم. حالا خیلی راه داریم تا بیحساب شویم !

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.