۱۳۹۰ دی ۲۷, سه‌شنبه

برای بیان حقیقت, نیازی به فریاد نیست...


آیا تا بحال دیده اید که استاد زیست شناسی در پایان ساعت درس, مرثیه ای هم برای دایناسورهای منقرض شده بخواند؟

آیا تا بحال شده است که معلم فیزیک برای ارشمیدس نوحه سرائی کند؟

آیا ما برای مرگ کورش روضه خوانده ایم؟

پس این همه داد و فریاد, این همه روضه خوانی و مرثیه خوانی برای علی و امام حسین و اسارت زینب برای چیست و چه دلیلی دارد؟

اگر بنا بود برای کسی مرثیه خوانی شود, افراد لایق تری چون گاندی, مارتین لوتر, نلسون ماندلا و ترانه موسوی ها و غیره بودند. حضرت علی یکی از قاتلین زمان خود بود, امام حسین و برادرش امام حسن نیز در جنگ اعراب بر علیه ایرانیان شرکت کرده بودند و مطمئنا برای قرمه سبزی و چای خوردن به ایران نیامده بودند. امام رضا و خواهر فاسدش معصومه که در قم مدفون است, نیز برای تفریح به ایران نیامده بودند. به دنبال قدرت و ثروت بودند. این بزرگان فرقه شیعه، اعرابی بودند که مسلما نان قدرت جدشان محمد را میخوردند. این روال در روابطه انسانها وجود دارد. همانگونه كه حسن خمینی و مجتبی خامنه نان قلدر بازی های پدرشان را میخورند. اتفاقا همین افراد یعنی همین امامان و بچه امامان پلید ترین افراد جامعه به حساب میآیند. سوء استفاده هائی که اینها از موقعیت خود کرده اند, کمتر در افراد عادی دیده میشود.
 اما چرا این همه داد و فریاد برای افراد نالایقی مانند امام حسین؟

به آن روحانی روضه خوان، مرثیه خوان و یا نوحه خوان دقیقا نگاه کنید. تنها هدفی که او دارد, نفوذ او به احساسات انسانهای عادیست. این خود به تنهائی یک نوع نیرنگ است. تمام حقه های شیادی را كه او قبلا آموخته و چندین بار هم تمرین كرده است، در این عمل به كار میگیرد. طرز صحبت، لحن صدا، بلندی و آهستگی صدا، خطاب قرار دادن حضار، وادار نمودن تصور حضار به صحنه دلخراش مظلوم مورد نظر، گریه كردن به موقع، و بلاخره پایان دادن به روضه در موقعیت مناسب، همه اینها حساب شده است و روضه خوان قبلا برای اخرای آن به اندازه كافی تمرین كرده است. از این پشت صخنه ها مردم عوام هیچگونه اطلاعی ندارند. چه بسی چنان به این عادت كرده اند كه برایشان نوعی تفریح شده است.

من به خاطر میآورم كه دوستی داشتم كه همراه گروهی تعزیه خوانی میكرد. بعضی مواقع من نیز به خاطر آن دوست، در جلسات آنها شركت میكردم و میدیدم كه اولا اشخاصی كه صدای نرم و جذاب داشتند، در گروه امام حسین بودند و آنهایی كه صدای زمخت ونا خوش آیند داشتند، به گروه یزید تعلق داشتند. تمام حزكات، صدا و حالت بدن چندین بار تمرین میشد.

روضه خوانی، نوحه خوانی ومرثیه خوانی هم به همین صورت است. اینها قبل از اینكه شغلشان را شروع كنند، تمرین ها و درسهای روانشاسی زیادی را انجام میدهند.

هر شخص عادی میداند که امام حسین نیز یک انسان عادی بوده و هیچگونه مزایائی نسبت به یک عرب ساده نداشته, بلکه یک شخص نا لایق هم بوده است.

اما واقعیت اینست كه علت اینکه روحانیت اورا به این حد بالا میبرد, به خاطر امام حسین نیست, بلکه بخاطر خود روحانیت است. آنها با این بهانه جایگاهی را برای خودشان در اجتماع میسازند. زیرا مرثیه ها , روضه ها و نوحه ها تنها وسیله ای هستند که روحانیت توسط آنها مستقیما به مردم عادی نفوذ و به احساسات آنها حکومت میکند. و مقصود هم همین است.

 اما نكته عجیب اینست كه عوام به مرور به این صحنه ها عادت میكنند و حتی به آنها علاقه مند میشوند. اما شستشوی مغزی این عوام كه هدف نهائی روحانیت است، از آنجایی شروع میشود كه آنها به واقعیت افسانه ها و شخصیت آنها اعتقاد پیدا میكنند. در این مرحله نهایی، عوام همچون مومی در دست این شیادان قرار میگیرند. و این بد ترین حالتیست كه یك ملت میتواند داشته باشد. متاسفانه ملت ایران اكنون در این مرحله است.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.