۱۳۹۰ آذر ۲۱, دوشنبه

خر مش رجب

شنيدم که دزدي زبل نيمه شب
ربود از طويله خر مش رجب
رجب تا که شستش خبر دار شد
جهان پيش چشمش شب تار شد
درون طويله دو زانو نشست
زمين و زمان را دم فحش بست
يکي گفت تقصير از آن توست
که قفل طويله نبستي درست
يکي گفت گيريد معمار را
بنا کرده کوتاه ديوار را
يکي گفت تقصير از شحنه هاست
که هر روز بر پا چنين صحنه هاست
يکي گفت: نه، بوده تقصير خر
چرا ؟ چون که مي کرد اگر عر و عر
و يا يک کمي جفتک و گرد و خاک
مسلم که آن دزد مي زد به چاک
شنيدم که با غيض مشدي رجب
در آن بين مي گفت : ياللعجب
که هر کس به نوعي ست در اشتباه
فقط دزد در اين ميان بي گناه

قلم دست هالو چو در کار شد
بدانيد تاريخ تکرار شد
شنيدم که در حومه ي اصفهان
به شهري که نام خميني بر آن
به دست گروهي از اشرار پست
حريم خصوصي مردم شکست
نه در شب، که در روز جمعي پليد
به دستان خود فاجعه آفريد
نه از چوب قانون هراسي به دل
نه از آدم و آدميت خجل
شنيدم که فرمود شيخ الانام
نبودند زن ها عليه السلام
و آن ديگري گفت: از مرد و زن
همه مست بودند در انجمن
يکي گفت: آن جا به جاي نماز
همه بوده مشغول آواز و ساز
يکي گفت : الحق که مردانشان
ز غيرت نبردند هرگز نشان
يکي از بزرگان صنف پليس
چنين گفت با لحن رک و سليس
که تحقيق کرديم بسيار زود
«حجاب زنان» مشکل کار بود
خلاصه همه بوده تقصير کار
به جز آن تجاوز گر نابکار

کجايي ببيني عمو مش رجب
که ما خوش بتازيم ، دنده عقب
اگر در دهات تو خر مي برند
در اين خطه ناموس را مي درند
جلو روي شوهر ، برادر، پدر
تجاوز نمايند بي دردسر
چرا اين همه ظلم و هتک زنان
در املاک آقا امام زمان


محمدرضا عالي پيام
هالو

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.