از دستاوردهای انقلاب و انقلابیون شوم 57
قتل و اعدام وحشیانه ی شادروان دکتر فرخ رو پارسا -پزشک، آموزگار و نخستین وزیر زن آموزش و پرورش
"منصوره پیرنیا واپسین دقایق زندگی او را، که حکومت به گمان خود به تحقیر
همراه با یک روسپی به اعدام سپرده بود، چنین تصویر می كند: پری بلنده
اندامی كشیده وبلند و موزون داشت و یک سروگردن از مامورین اجرای اعدام و
میرغضب های خود بلندتر می نمود. پری چادرنمازی برسرداشت...
گونی كهنهای راآوردند و برسر و روی او انداختند. گونی كوتاه بود و بخشی
ازساق ومچ پای موزون پری اززیرچادر و گونی بیرون افتاده بود. گونی دیگری را
آوردند و به بلندای پاهای او كشیدند و با طناب دور آن را بستند و به سرعت
طناب پیچاش كردند و طنابی بر گردن اوانداختند و سر طناب را به درخت بستند و
چون گوسفندی كه بردرخت آویزان می كنند تا آن را سلاخی و قربانی كنند، طناب
دار را بالا كشیدند...
گونی كهنه و كثیف و چرکآلود دیگری را آوردند و
این بارمعلم و پزشک، نخستین زن مدیر كل، نخستین زن وكیل مجلس شورای ملی،
نخستین بانوی معاون وزیر و نخستین زن وزیر و مبارز راستین راه آزادی و
برابری حقوق زنان را به زور در گونی كردند و برای آن كه دست و پایی نزند،
طنابی را بر پاهای او بستند و طناب دیگری را از روی گونی به دور گردن او
پیچیدند و او را به درخت اعدام آویزان كردند. طناب داررا كه بالا كشیدند،
طناب پاره شد و فرخرو پارسا، در فاصله یک متری به زمین افتاد. حالا دیگر
به كلی از حال رفته و بیهوش شده بود. طناب را از سر و رو و بدن او باز
كردند و او را به داخل حیاط بردند و دركنار حوض كثیف و آب خزه گرفتهای،
مشتی آب بر سر و روی او زدند و دوباره او را به هوش آوردند. خانم پارسا كه
به هوش آمد نفسی به راحتی كشید و تصور میكرد با پاره شدن طناب بیگناهی او
نیز به اثبات رسیده و مورد لطف خداوندی قرار گرفته است. كمی آرام گرفته بود
و دیگر گریه و زاری و ناله هم نمی كرد. پس ازگذشت نزدیک به پانزده دقیقه،
باز او را به محل قتلگاه بردند.
كارش به جنگ تن به تن كشیده بود. این
بار سیم کلفت و مقاوم بكسل آوردند و به بالای درخت بستند و سپس سیم دار را
بر گردن فرخروپارسا انداختند و چند جعبه خالی پپسی را زیر پای او گذاردند و
دقایقی دیگر یكی از دژخیمان مرگ لگد محكمی به جعبهها زد و جعبهها را از
زیر پای خانم پارسا به گوشهای پرتاب كرد...ساعت یک و نیم صبح روز ۱۸
اردیبهشت ۱۳۵۹ بود. سه تیر خلاص بر پیكربیجان وی شلیک شد. فرخرو پارسا حتی
در وصیتنامه ی بس كوتاه خود حقوق زنان را فراموش نكرد و نوشت: «دادگاه
میان زنان و مردان تفاوت زیادی می گذارد و امیدوارم آتیه برای زنان بهتر از
این باشد» "
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.