۱۳۹۰ مرداد ۲۵, سه‌شنبه

به ايران كه تاختند :

به ايران كه تاختند :
آيين داشتيم ................................... ديندار !!! شديم
دوست بوديم ................................ دشمن شديم
فرهنگ داشتيم ................................ بي فرهنگ شديم (فرهنگمان را آلودند)
استقلال داشتيم ................................ وابسته شديم
شرف داشتيم................................... به نا موس مان تجاوز كدند
آزاد بوديم .................................... در بند شديم
دارا بوديم .................................... ندار شديم
سر افراز بوديم ............................... سرافكنده شديم
آقا بوديم ...................................... آغا شديم
خانم بوديم .................................... كنيز شديم
خواهر و برادر بوديم ......................... محرم و نا محرم شديم
چشم و دل پاك بوديم ....................... هرز شديم ( و هرزه شديم )
صاف بوديم و ساده ........................ حالا به ريش !!! ما مي خندند
بس نيست.
كاش فقط خاك ما را مي گرفتند ، هويت ما را گرفتند.
كاش به ما كتاب مي دادند ، خرافه پرستمان كردند ( و پستمان كردند ).
اما ؛ ما هنوز ، خون در رگهايمان جاري است. هنوز جان داريم و همچنان سر پا ايستاده ايم. فرزندان وطن پنداري پس از قرنها رخوت و سستي دارند سر از خاك بر مي آورند.
چه رويش سبزي. چه طلوع سپيدي . چه شور سرخي. چه شير توفنده اي. چه خورشيد تابنده اي.
جاودانه باد همت بلندتان و پر آوازه گردد راي تان. شما بايد به اندازه تمام كوتاهي هاي پدرانتان كار كنيد و ما بايد اين ويرانه هاي ساليان را چند روزه آباد كنيم.
دشوار مي نمايد و همت بلند مي خواهد.
با شادي و نشاط و اميد و آرزو و قدرت و دانايي و " آگاهي " پيروز مند خواهيم شد.
آگاهي است كه ريشه حماقت ها را مي خشكاند و شادي است كه سايه نحس غم و اندوه را از چهره فرزندان سرزمينمان مي زدايد.
آگاه باشيد و شاد
پاينده و سرفراز
همه فرزندان ميهنم

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.