۱۳۹۱ تیر ۹, جمعه

پیش از حکومت کهریزکی اسلامی ...

بخشی از کتابم «حجاب، پرچم اسلامیسم، فاشیسم قرن 21»
تلاش برای دست یافتن به حقوق برابر زنان با مردان

  نادره افشاری
1307/1928
زنان برای تحصیل در خارج از کشور به بورس آموزشی دست یافتند.

1314/1936
با کشف حجاب اولین دبستان مختلط افتتاح شد.

1317/1938
زنان بدون هیچ محدودیتی به دانشگاه تهران راه یافتند.

1323/1944
قانون تعلیمات اجباری به تصویب رسید.
شورای‌عالی جمعیت‌های زنان تشکیل شد.

1341/1963
زنان به حقوق کامل سیاسی دست یافتند. [در دوران محمدرضا شاه فقید و پنج سال پیش از جنبش ماه مه 1968 اروپا و امریکا]

1342/1963
زنان به نمایندگی مجلس انتخاب شدند.

1345/1966
با وحدت تمام انجمن‌های زنان «سازمان زنان ایران» تشکیل شد.

1346/1967
زنان به کادر سیاسی وزارت امور خارجه وارد شدند.
زنان دارای حق قضاوت در دادگاه و عضویت در نیروهای انتظامی شدند. قانون حمایت خانواده به تصویب رسید.

1347/1968
شرکت نخستین وزیر زن در هیئت دولت.
قانون خدمات اجتماعی زنان به تصویب رسید.
اولین مرکز رفاه خانواده توسط سازمان زنان ایران گشوده شد.

1347/1968
زنان به خدمت در صفوف سپاهیان انقلاب پرداختند.

1349/1970
زنان به عضویت انجمن شهر و شهرستان و استان انتخاب شدند.

1354/1975
قانون حمایت خانواده اصلاح شد و ایران در گردهمآئی سال بین‌المللی زن شرکت کرد.
نخستین زن به مقام وزیرمشاور در امور زنان رسید

1357/1978
طرح اقدامات ملی به تصویب رسید.

در این سال دو میلیون زن ایرانی رسماً به کار اشتغال داشتند. 187928 زن در دانشگاه‌ها و در رشته‌های تخصصی تحصیل می‌کردند. 146604 زن کارمند دولت بودند، که از آنها 1666 نفر سمت مدیریت داشتند. 22 زن نماینده‌ی مجلس، دو زن سناتور، یک زن وزیر، یک زن سفیر، سه زن معاون وزیر، یک زن فرماندار، پنج زن شهردار، 333 زن نماینده ی انجمنهای شهرستان و شهر بودند.
اما پس از افتضاح تاریخی سال 57

8 مارس 1979/اسفندماه 1357
تظاهرات زنان در اعتراض به تحمیل حجاب اسلامی.

1358
لغو قانون حمایت خانواده؛ محرومیت زنان از اشتغال به قضاوت؛ اجبار زنان به پذیرش حجاب اسلام؛ جدائی زنان و مردان در سواحل دریا و مسابقات ورزشی؛ تظاهرات زنان در اعتراض به تحمیل حجاب اسلامی و لغو قانون حمایت خانواده.

1359
با تصویب قانون اساسی جمهوری اسلامی خمینی به مقام ولی فقیه برگزیده می‌شود و احکام و سنن اسلامی، نقش زن در خانواده و جامعه را تعیین می‌کنند؛ با آغاز انقلاب فرهنگی دانشگاه‌های ایران تعطیل می‌شوند؛ به زنان حق شرکت در انتخابات عمومی با رعایت موازین اسلامی داده می‌شود.

1360
حدود حقوق و آزادی‌های زنان را فتوای ولی فقیه تعیین می‌کند؛ به ویژه در موارد اختلاف بین مجلس شورای اسلامی و شورای نگهبان.

1361
براساس احکام اسلامی زنان از حق حضانت فرزندان خردسال خود پس از جدائی از همسر محروم می‌شوند؛ مدارس ابتدائی و دبیرستان‌ها منحصرا دخترانه یا پسرانه می‌شوند.

1362
گشت‌های پلیس ویژه‌ی مقابله با حجاب غیراسلامی آغاز می‌شود.

1368
حق انحصاری شوهر به طلاق زن موکول به حکم دادگاه‌های خاص براساس موازین اسلامی می‌شود.

1373
به زنان اجازه داده می‌شود به عنوان مشاور قضائی در دادگاه‌های ویژه‌ی خانوادگی حضور یابند.

1376
سازمان دیده‌بان حقوق بشر جایزه‌ی دفاع از حقوق زنان و کودکان خود را به «شیرین عبادی» اعطاء می‌کند؛ در انتخابات ریاست جمهوری، شمار کثیری از زنان به محمد خاتمی رأی می‌دهند؛ برای نخستین بار پس از انقلاب اسلامی، زنان [تنها برای تماشا] به میدان‌های مسابقه‌ی فوتبال راه می‌یابند. [که البته بعد دوباره این «حق» باز پس گرفته می‌شود و زنان دیگر حق شرکت در میادین ورزشی و تماشای مسابقات را ندارند/تا امروز]

1377
قانون مصوب مجلس شورای اسلامی حضور مشاور حقوقی زن را در دادگاه‌های رسیدگی به دعاوی حضانت کودکان الزامی می‌کند.

1379
تعداد دانشجویان دختر وارد شده به دانشگاه‌ها از تعداد دانشجویان پسر بالاتر می‌شود؛ دختران دانشجوی دانشگاه دخترانه‌ی قم در اعتراض به محرومیت از فراگرفتن برخی از دروس [به سبب نبودن استادان زن] در مقابل دانشگاه به تظاهرات دست می‌زنند...[1]
و پیش از حکومت کهریزکی اسلامی!
در سال 1910 میلادی در 47 دبستان از 2167 دانش آموز دختر ثبت نام شد. در سالهای 1918 تا 1919 دولت میرزا حسنخان وثوق‌الدوله «دارالمعلمات» را در ایران تاسیس کرد. همزمان هم ده مدرسه‌ی ابتدایی دولتی دخترانه در ایران تاسیس شدند.
طی ده/دوازده سال از 1926 تا 1937 میلادی تعداد دانش آموزان دختر در دبستان‌ها از 17000 به 47000 تن و در دبیرستان‌ها از 700 تن به 2000 دانش آموز دختر افزایش یافت. تاسیس مدارس دخترانه نیز سرعت بیشتری یافت. در نیمه‌ی دهه 1930 شاهد گشایش مراکز آموزش عالی به روی زنان بودیم. در سالهای 1936 تا 1937 بیش از هفتاد دانشجوی دختر در دانشگاه تهران درس می‌خواندند.
دهه 1930 دولت نقش فعال‌تری در بررسی مسایل زنان داشت. از 27 نوامبر تا 2 دسامبر 1932 دومین کنگره‌ی زنان شرق با پشتیبانی جدی دولت در تهران برگزار شد.
در پایان کنگره، قطعنامه‌ی 22 ماده‌ای خود را در مورد حقوق زنان، فرصت‌های برابر آموزشی، شغلی و دستمزدها، اصلاح قانون خانواده و الغای چندهمسری و روسپیگری را منتشر کرد.
[در دوران رضا شاه]
رضاشاه پس از بازگشت از کشور ترکیه، سیاست منع چادر را در تابستان 1934 فرمول‌بندی کرد. یکسال بعد در 14 اکتبر 1935 علی اصغر حکمت، وزیر معارف کشور به ابتکار خود از تعدادی از آموزگاران زن پیشتاز، افراد باسابقه و قدیمی جنبش زنان دهه‌های  1920 و1930خواست تا کانون بانوان را بوجود آورند.
کانون علیه «کفن سیاه» [اشاره‌ای تحقیرآمیز به چادر] به مبارزه پرداخت و در جلسه‌های خود شرکت کنندگان را به حضور بدون حجاب تشویق می‌کرد. چهار ماه بعد در 17 دیماه 1314 خورشیدی/7  ژانویه 1936 دانشسرای تهران علیه چادر دست به اقداماتی زد.
مخالفت نیروهای محافظه کار و مذهبی سرکوبی و کشف حجاب اجباری به سیاست رسمی کشور بدل شد. در حالیکه توده‌ها همچنان از چادر استفاده می‌کردند، زنان تحصیلکرده و بسیاری از زنان طبقه‌ی متوسط از «کشف حجاب» استقبال کردند.
پس از اجرای رفع حجاب، «کانون» در 1937 از یک انجمن زنان به یک مرکز رفاهی و آموزشی زنان جوان و بزرگسال به ریاست خانم دولت آبادی تبدیل شد.
پس از کناره‌گیری [اجباری] رضاشاه از پادشاهی در سال 1941 حقوق زنان، به درگیری نیروهای «مدرن» و محافظه کار و مذهبی بدل شد. واکنش عمده به حقوق زنان از جانب روحانیان محافظه‌کار و سازمان نوبنیاد بنیادگرای «فدائیان اسلام» سرچشمه می‌گرفت. آنان خواهان بازگشت به «چادر» و توقف «جنبش حق رای زنان» بودند.
از 1953 تا انقلاب سفید 1963 شاهد فعالیت تعدادی از سازمانهای رفاهی و انجمن‌های حرفه‌ای زنان و همچنین انتشار نشریات زنان بودیم. در این دوران برخی از سازمان‌ها مانند «جمعیت راه نو» فعالیت داشتند. این سازمان در 1955 به وسیله‌ی خانم مهرانگیز دولت آبادی بنیاد نهاده شد. مهرانگیز دولت آبادی در نیمه‌ی دهه‌ی هفتاد میلادی نخستین سفیر زن ایران بود.
در سال 1959 فدراسیونی با عنوان شورایعالی جمعیت‌های زنان ایران، متشکل از 18 سازمان موجود زنان، با حضور شاهدخت اشرف پهلوی به عنوان رئیس آن شکل گرفت. اگر چه فدراسیون استقلال داشت، اما پشتیبانی دستگاه پادشاهی نشانه‌ی آغاز جنبش حقوق زنان دولتی بود که در  نیمه‌ی دهه‌ی 1960 به شکل‌گیری سازمان ز نان ایران«WOI» انجامید. بین سالهای 1341 و انقلاب سفید تا درست سرفصل انقلاب اسلامی، زنان از همه گونه حقی برخوردار بودند. در سال 1959 دو آخوند سید حسین طباطبایی و سید محمد بهبهانی با این طرح‌ها مخالفت کردند که مخالفتشان رد و محکوم شد.
دو هفته پس از ششم بهمناه 1341 و اعلام اعطای حق رای به زنان، بازار و مناطق جنوبی تهران و چند شهرستان شلوغ شد.
آموزش زنان نقشی حیاتی در ارتقای بیداری زنان و بهبود شرایط زنان در دوره‌ی 1946 تا 1976 ایفا ساخته است. در طی این دوران رقم دانش آموزان دختر در مقطع ابتدایی از 94000 به 1800000 در مقطع متوسطه از 7000 به 824000 و در تحصیلات عالی از 500 نفر به 43000 افزایش یافت.
همچنین 12430 نفر زن عضو سپاه دانش وجود داشت که در نیمه‌ی دهه‌ی1970 در روستاها فعالیت می‌کردند. تا اواخر دهه‌ی 1970 زنان به بسیاری از رشته‌های تحصیلی، از جمله پزشکی، حقوق، مهندسی، تعلیم و تربیت، علوم انسانی و جز آن راه یافتند.
پیشرفت آموزشی در طی این دوره همراه با رشد سریع اقتصادی بود که با دادن فرصت‌های شغلی مسیر مشارکت زنان را در بازار کار، از مشاغل تخصصی تا تمامی سطوح بوروکراسی دولتی تسهیل کرد. زنان در دانشگاه‌ها، ارتش و نیروهای پلیس و به عنوان قاضی، خلبان، مهندس و در ورزش‌های عمومی مشغول شرکت جستند. افزون براین تعدادی از زنان در پست‌های دولتی برگزیده شدند.
در اواخر دهه‌ی1970، 22 زن در مجلس، 2 زن در سنا،  333 زن [20 درصد از کل] در شوراهای محلی و 5 زن شهردار وجود داشت. افزون بر این یک زن وزیر، سه زن معاون وزیر، یک زن سفیر و یک فرماندار زن نیز وجود داشت.
همه‌ی این حقوق از زنان ایران پس از افتضاح تاریخی سال 1357 پس گرفته شد.
رضا شاه پهلوی در 17 دیماه 1314 قانون رفع حجاب را رسما اعلام کرد و در مراسمی که در جشن پایان تحصیلی دختران در دانشسرای مقدماتی تهران برگزار شد، چنین گفت:
«بی نهایت مسرورم که می‌بینم خانم‌ها در نتیجه‌ی دانایی و معرفت به وضعیت خود آشنا و به حقوق و مزایای خود پی برده‌اند؛ ما نباید از نظر دور بداریم که نصف جمعیت کشور ما به حساب نمی‌آمد؛ یعنی نصف قوای عامله‌ی مملکت بیکار بود؛ شما خواهران و دختران من حالا که وارد اجتماع شده‌اید، بدانید وظیفه‌ی شماست که باید در راه وطن خود کار کنید؛ شما تربیت کننده‌ی نسل آتیه خواهید بود؛ انتظارمان از شما خانم‌های دانشمند این است که در زندگی قانع باشید و کار نمائید و از تجمل و اسراف بپرهیزید!»
 نادره افشاری

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.