۱۳۹۰ اردیبهشت ۱۴, چهارشنبه

تو که میگی “من روحانی هستم”، پس چرا مثل من که “جسمانی هستم” روی زمین راه میروی و غذا میخوری!؟



ما نفهمیدیم این روحانیت یعنی چه!؟ یعنی تو با من فرق داری و از من برتری!؟ یعنی کارهایی میکنی که خارج از طبیعت است!؟ اگر تو جسمانی نیستی و روحانی هستی، یک کاری بکن که من نتوانم و به من ثابت شود راست میگویی.. مثلا لخت شو و روی هوا راه برو..نمیدانم..اگر میتوانی آب و غذا نخور..نفس نکش و زنده بمان.. برو زیر اره برقی و جسمت را تکه تکه کن و دوباره به وصل شو.. به الله بگو برایت از آسمان غذا بفرستد..من چرا باید قصه سفره های اسمانی را باور کنم!؟ چرا باید قصه معجزات کسانی که ادعای پیمبری کرده اند را باور کنم!؟ چرا باید شق القمر را باور کنم!؟ چون دیگران گفته اند که دیده اند.!! من هم باید قبول کنم!؟ چرا الله اینکارها را برای مردم یک منطقه کرده و فقط هم در یک زمان مشخص!؟ یک کار غیرطبیعی بکنید تا ما هم باور کنیم ماوراءالطبیعت را..اگر اسب ِ فروشی شما جوان است..چرا نمیگذارید دندانش را بشماریم!؟ اگر راست میگویید و منطق دارید..چرا مخالف خود را سلاخی میکنید تا مبادا مردم حرف اورا بشنوند و از اسلامی بیرون روند!؟ این چگونه دینیست که خدایش میگوید منتقدین اسلام و محمد را بکشید!؟ راستی..آنرا که حساب پاک است..از محاسبه چه باک است!؟

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.