۱۳۹۱ آبان ۳۰, سه‌شنبه

تا خرند این قوم، رندان خرسواری می کنند !!!

در محرّم ، مردمان خود را دگرگون می کنند*** از زمین آه و فغان را زیب گردون می کنند

گاه عریان گشته با زنجیر میکوبند پشت *** گه کفن پوشیده ،‌ فرق خویش پرخون می کنند

گه به یاد تشنه کامان زمین کربلا *** جویبار دیده را از گریه جیحون می کنند

وز دروغ کهنه ی « یا لیتنا کنّا معک» *** شاه دین را کوک و زینب را جگرخون می کنند

خادم شمر کنونی گشته، وانگه ناله ها *** با دو صد لعنت ز دست شمر ملعون می کنند

بر “یزید” زنده میگویند هر دم، صد مجیز *** پس شماتت بر یزید مرده ی دون می کنند

پیش ایشان صد عبیدالله سر پا، وین گروه *** ناله از دست “عبیدالله مدفون” می کنند

حق گواه است، ار محمد زنده گردد ورعلی *** هر دو را تسلیم نوّاب همایون می کنند

آید از دروازه ی شمران اگر روزی حسین *** شامش از دروازه ی دولاب بیرون می کنند

حضرت عباس اگر آید پی یک جرعه آب، *** مشک او را در دم دروازه وارون می کنند

گر علی اصغر بیاید بر در دکانشان *** در دو پول آن طفل را یک پول مغبون می کنند

ور علی اکبر بخواهد یاری از این کوفیان *** روز پنهان گشته، شب بر وی شبیخون می کنند

لیک اگر زین ناکسان خانم بخواهد ابن سعد *** خانم ار پیدا نشد، دعوت ز خاتون میکنند

گر یزید مقتدر پا بر سر ایشان نهد *** خاک پایش را به آب دیده معجون می کنند

سندی شاهک بر زهادشان پیغمبر است *** هی نشسته لعن بر هارون و مامون میکنند

خود اسیرانند در بند جفای ظالمان *** بر اسیران عرب این نوحه ها چون می کنند؟

تا خرند این قوم، رندان خرسواری می کنند *** وین خران در زیر ایشان آه و زاری می کنند

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر

توجه:فقط اعضای این وبلاگ می‌توانند نظر خود را ارسال کنند.