۱۳۹۱ آبان ۶, شنبه
گاهی ...
هر چند مضحک است و پر از خنده های تلخ
بر ما هر آنچه لایقمان هست می رود
==========================
گاهی مسیر جاده به بن بست می رود
گاهی تمام حادثه از دست می رود
گاهی همان کسی که دم از عقل می زنددر راه هشیاری خود مست می رود
گاهی غریبه ای که به سختی به دل نشست
وقتی که قلب خون شده بشکست می رود
اول اگرچه با سخن از عشق آمده
آخر خلاف آنچه که گفته است می رود
گاهی کسی نشسته که غوغا به پا کند
وقتی غبار معرکه بنشست می رود
اینجا یکی برای خودش حکم می دهد
آن دیگری همیشه به پیوست می رود
وای از غرور تازه به دوران رسیده ای
وقتی میان طایفه ای پست می رود
هر چند مضحک است و پر از خنده های تلخ
بر ما هر آنچه لایقمان هست می رود
این لحظه ها که قیمت قد کمان ماست
تیریست بی نشانه که از شست می رود
بیراهه ها به مقصد خود ساده می رسند
اما مسیر جاده به بن بست می رود
افشین یدالهی
۱۳۹۱ آبان ۵, جمعه
عیدِ قربان = قربانی کردنِ خرد ، اخلاق ، فرهنگ و انسانیت !!!
ای کاش روزی فرا می رسید که بشر کشتار را جشن نمی گرفتُ بر خونریزی شادباش نمی گفت...
ای کاش روزی فرا رسد که از برای شکر به درگاه هر خدایی، بشر نهالی بر زمین بکارد
Gohar Yadollahi
۱۳۹۱ مهر ۳۰, یکشنبه
مرام ایرانیان ...
پدر فلسفه اردیسم "ارد بزرگ" جمله بسیار عبرت آموزی دارد او می گوید :
(از مردم غمگین نمی توان امید بهروزی و پیشرفت کشور را داشت .)
و در جای دیگر می گوید :
آنکه شادی را پاک می کند ، روان آدمیان را به بند کشیده است .
شادی پی و بن شتاب دهنده رشد و بالندگی جامعه است، شاید اگر این موضوع
شادی پی و بن شتاب دهنده رشد و بالندگی جامعه است، شاید اگر این موضوع
مورد توجه سلوکیان غم پرست و جنگجویان عرب و مغولهای متجاوز بود، دامنه
حضور آنها در سرزمین های تحت سیطره شان بیش از آن می شد که امروز در
تاریخ می خوانیم .
آنچه ایرانیان را محبوب جهانیان نموده وجود خصلت شادی و بزم در میان آنان
آنچه ایرانیان را محبوب جهانیان نموده وجود خصلت شادی و بزم در میان آنان
در طی تاریخ بوده است . خویی که با سکته هایی روبرو بوده اما پاک شدنی نیست .
شادی ریشه در پاک زیستی ما دارد برای همین استثمارگر و یاغی نشدیم چون
شادی را در دوستی دیدیم همانگونه که ارد بزرگ می گوید :
شادی کجاست ؟ جایی که همه ارزشمند هستند .
عزت و احترام هم را حفظ می کنیم و یکدیگر را دوست می داریم
و به حقوق خویش و هم میهنانمان احترام می گذاریم
اینست مرام ما ایرانیان
۱۳۹۱ مهر ۲۴, دوشنبه
وقتی یک خواننده زن لس آنجلسی بسیجی میشود، چه معجونی میشود !!!
سپیده
علیرضا
امیر قاسمی مجری تلویزیون تپش (ماهواره ای هاتبرد) با سپیده خواننده جوان
لس آنجلسی گفتگو می کرد.. از همان گفتگوهای طولانی و سریالی تپشی.. سپیده
با یک تاپ نیمه برهنه و آرایش فوق العاده غلیظ روبروی امیر قاسمی نشسته بود
و با هم گپ می زدند. بخشی از گفتگوی آنها را با هم مرور کنیم
(سپیده):
من هر کاری بکنم / همون رو به بقیه توصیه می کنم/ آدم ریا کاری نیستم/یه
حدیثی بگم از حضرت علی/ شاه مردان / یه روز یه خانمی با بچه ش رفت پیش حضرت
علی گفت : بچه من بیش از اندازه خرما می خوره .... اگه می شه شما نصیحتش
کن شاید گوش کنه و خرما نخوره ...حضرت علی (ع) هم گفت برو فردا بیا...
************ ***
قیافه
امیر قاسمی دیدنی بود.... انگار همه سوالاتش یهو یادش رفت.... عقلش هم
نرسید بگه آبجی این حدیث منتسب به پیامبره، نه حضرت علی.... سپیده ادامه
داد:...
************ *****
(سپیده):
آخرش هم حضرت علی گفت : چون من دیروز خودم یه عالمه خرما خورده بودم ...
اگه دیروز می گفتم تاثیر نمی کرد ولی امروز هیچی خرما نخوردم.....(سپیده
ادامه داد): پدرم همیشه این حدیث رو برای ما می گفت... پدرم خیلی مرد بزرگی
بود..... شغل خوبی داشت... مسئول کاروانهای حج بود.... همیشه داشت مردم رو
می برد مکه ..... خیلی مذهبی بود.... خیلی معتقد بود.... مادرم هم همینطور
بود/ ولی هیچوقت ما رو محدود نکردن .... طبیعیه که منم توی یه خونه معتقد
بزرگ شدم..... با
اعتقادات
مذهبی....
************ ******
اینجا
امیرقاسمی تقریبا شوکه شده بود و کاملا به صندلی تکیه داده بود. با یه
حالت عجیبی داشت به اندام بیرون زده نیمه برهنه سپیده نگاه می کرد که
میکروفون کوچک بی سیم رو در اون جای داده بود.اما این مجری توانا برای
تغییر دادن جو مصاحبه با زیرکی خاصش یه سوال جدید مطرح کرد. امیرقاسمی
پرسید : حالا از اینا بگذریم/ تو معمولا توی خونه وقتت رو چطوری می گذرونی؟
************ ******
سپیده
پاسخ داد: من توی خونه 2 تا کار خیلی وقتم رو می گیره/ اولی آرایش کردن
جلوی آینه س/ دومی قرآن خوندن/ من هر روز سعی می کنم قرآن بخونم/ این خیلی
بهم کمک می کنه/ از بچگی عادت داشتم/مادرم هم همینطور بود/ خود شما وقتی
تسبیح دستت می گیری چه حالی بهت دست می ده/ مطمئنم پسری که تسبیح دستش می
گیره نمی ره وسط چهارراه به دختر مردم تیکه بندازه/ شما هم اگه تسبیح دستت
بگیری ذکر می گی و آروم می شی/ مگه نه ؟! .....
************ ******
اینجا
دوربین یه کلوزآپ از امیرقاسمی داد . مثل کسی بود که بعد از 12 ساعت خواب
به زور پاشده/ بعد تا چشماش رو باز کرده یه نفر بهش فحش خواهر و مادر داده
...... یا پارچ آب یخ بعد از خواب ریختن روی سرش .....در حالی که امیر
قاسمی داشت همینطوری به سپیده نگاه می کرد .
سپیده
انگشتش رو برد وسط اندام نیمه برهنه برآمده ش و گفت: من آدم معتقدی هستم
.... دوباره انگشتش رو بیشتر برد توی .... و گفت: اعتقاد و ایمان توی دل
آدمه..... من خیلی مذهبی و معتقدم.... من اتحاد و بسیج آدما رو دوس دارم
... عشق توی دلمه..... همه چی که به ظاهر نیست... ۱۳۹۱ مهر ۲۳, یکشنبه
خود بزرگ بینی ...
پشت میز ریاستم لم داده بودم پیرمرد مدتی بود منتظر موافقت من با
درخواستش بود چهره آرامش مجبورم کرد خیلی معطلش نکنم
موافقتنامه رو با غرور امضاء کردم و از اون جایی که حدس می زدم
خوندن و نوشتن ندونه به جوهر روی میز اشاره کردم و بهش فهموندم
که اثر انگشتش روی نامه لازمه با متانت خاصی
قلم زیباشو از جیبش بیرون آورد
و با خط خوشی نامش رو نوشت و امضاء کرد
کمی خودمو جمع و جور کردم و مجذوب خط خوشش بودم
که نامش توجهمو جلب کرد معلم کلاس اول دبستانم بود…
۱۳۹۱ مهر ۲۱, جمعه
ریـــشه تو، همان فـــــهم تو !!!
یک سنگ به اندازه ای بالا می رود که نیرویی پشت آن باشد.
با تمام شدنِ نیرو، سقوط و افتادن سنگ طبیعی است.
ولی یک گیاه کوچک را نگاه کن!! که چطور از زیر خاک ها و سنگ ها
سر بیرون می آورد و حتی آسفالت ها و سیمان ها را می شکند
و سربلند می نماید.
اگر تو به اندازه ی این گیاه کوچک، ریـــشه داشته باشی،
از زیر خاک و سنگ، و از زیر عـــــادت و غـــــــریزه
و از زیر حـــــرف ها و هــــــــــوس ها سر بیرون می آوری
و سربلند می شوی.
ریـــشه تو، همان فـــــهم تو، عـــلاقه تو و انتــــخاب توست!
۱۳۹۱ مهر ۱۰, دوشنبه
هرروز بهتر از دیروز اسلام را بشناسیم !!!
آخوند پایین تنه زاده ... هنرِ عشق بازی
تنها مسئله در اسلام همین است وبه پائین تنه کار دارد ودیگرهیچ
درخواستِ عاجزانه بازیکنانِ تیم ملی از همه مردمِ ایران !!!
غرورِ ملی ما اجازه نخواهد داد که آخوندها به خواسته هاشان برسند.آخوند
جماعت از شوق و شادی ملی و مردمی بیزار است.تصمیم با مردمِ ایران، که
بیایند به استادیوم یا نه...