نقل است كه از یك آخوند حاضر جواب پرسیدند
كه آیا تا به حال پیش آمده است كه در پاسخ به متلكی ناتوان شوی.
جواب داد یك بار !
و آن موقعی بود كه یك سپیده دم بارانی برای پیشنمازی به مسجد می رفتم و كوچه پر از گل و لای بود.
ناگهان در یك چاه فاضلاب افتادم و تا كمر در مدفوع و ادرار فرو رفتم ...
در فكر این بودم كه اگر به منزل برگردم و لباس خود را عوض كنم ؛
نماز مومنان قضا خواهد شد و اگر با همین وضع به مسجد بروم كه نمیتوانم نماز را اقامه كنم !
كه خانم جوانی رسید و مرا كه در آن حالت دید
با لبخند شیطنت آمیزی پرسید : حاج آقا چرا اینقدر تو خودتون فرو رفتین؟
هیچ نظری موجود نیست:
ارسال یک نظر
توجه:فقط اعضای این وبلاگ میتوانند نظر خود را ارسال کنند.