<<یا امام رضا ادرکنی >>
در سالهایِ حدودِ پنجاه و چهار که تعمیراتِ حرمِ رضا انجام میشد در
زمانی که ولیان استاندارِ خراسان بود و هفتهای یکی دو بار برایِ
بازدید از پیشرفتِ کار به حرم میرفت.روزی که در حرم برایِ بازدید رفته
بود هیاهویی میشنود که میگویند پیرمردی کوری را آقا شفا داده و بیناییاش
را بدست آورده است.مردم عوام هم طبقِ معمول برایِ تبرک به آن پیرمرد
حمله ور شده تا تکه پارچهای از لباسش را بدست بیاورند ،که مأموران حرم آن
پیمردِ شفا یافته را از دست مردمِ وحشی نجات میدهند، ولیان خواهانِ
دیدار با آن پیرمرد میشود.این نقل قولیست از کسی که در آن جمع حضور داشته،
و شاهد آن گفتگو میانِ ولیان استاندارِ خراسان و آن مردِ شفا یافته
بوده است.وقتی پیرمرد را میآورند ولیان از او میپرسد که پدر جان چه
شفایی گرفتی از امام رضا؟؟؟ جواب میدهد که من پیرمردی کورِ مادر زاد بودم
که در این سنّ هشتاد سالگی امام مرا موردِ لطفِ خویش قرار داد و هم
اکنون برایِ اولین باریست که همه چی را خوب میبینم.ولیان میپرسد یعنی
قبلا اصلا بینایی نداشتی در این مدتِ زندگیت؟میگوید خیر.سپس ولیان از او
میخواهد بشیند روی قالی که آنجا پهن بوده و انگشتش را میگذرد رویِ رنگِ
قرمزِ قالی و از آن پیرمرد میپرسد این چه رنگیست؟ پیرمرد جواب میدهد
قرمز.همه کسانیکه آنجا بودند از خود بیخود شده و صلوات میفرستند .دوباره
ولیان انگشتِ خود را رویِ رنگِ آبی میگذرد و میپرسد چه رنگیست که باز
جوابی درست از پیرمرد میشنود.باز هم صلواتِ مردم و شورِ حسینی و چندین
رنگ را نشان میدهد و جوابی درست میشنود که در این موقع ولیان به مأمورینش
میگوید که این مردکِ شیاد و حقّه باز را ببرید استانداری تا من بیایم و
به حسابش برسم.همه مردم شاکی از این برخورد که ولیان جواب میدهد آخرای
مردمِ نادان ،اگر کسی کورِ مادر زاد بوده است چند دقیقه بعد از بدست
آوردنِ بینایی خود چطور میتواند رنگها را تشخیص دهد در صورتی که آنها را
ندیده بوده و فقط اسمشان را قبلا شنیده !؟ این یعنی شارلاتانی این پیر
مرد و بی شعوری و نفهمی و بیسوادی شما مردم ...
این هم از نادانی ما مردم و هوشِ بالایِ جنابِ ولیان استاندارِ وقت خراسان...
اجرِ همگی با امام رضا...
نتیجه
اخلاقی:
کسانی که از راه دین و عوام فریبی نان میخورند, هرز گاهی چنین
صحنههایِ مردم فریب را میآفرینند که همچنان عوام را در جهل و باورمند به
این خرافات نگهدارند تا بتوانند همیشه خرِ مراد را سوار باشند... آیه
پنجم - سوره ششم
امام نقی